پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

رقصنده


نزدیک سیزده ساله توی این خونه ایم. همسایه های کوچه پشتی که تراس شون مشرفه  به تراس ما به نوعی آشناهای زیستی م به شمار میان.

از همون سالهای اول ،نزدیکهای ظهر صدای سنتور می پیچه توی فضای تراس. سالهای اول ناشیانه بود ودبستانی و هرچه گذشت پخته تر شد و  زیباتر.

قصه ی من چیه؟

فکر می کنم پسر یا دختر یکی از واحدهای کوچه پشتی میره کلاس موسیقی. سنتور یاد میگیره. ظهرها نیمساعت تمرین می کنه توی خونه و هرسال بهتر از پارسال می زنه .

یا نه؛ استاد میاد خونه و نیمساعت رو درس میده و تمرین می کنن. 

هرکدوم از این قصه ها پشت این صدای سنتور جاری باشه، حال منو خوب می کنه.

گاهی می ایستم پشت پرده ی تراس و تا آخر به صدای سنتور گوش میدم. 

این کوچه پشتی،یا این ساختمون پشتی ما کلا سرزمین موسیقیه. هنرمندای نوازنده و خواننده داره. شنونده ی مشتاق هم که دارن. خودم!

برم بپرسم ببینم رقصنده نمی خوان.

نظرات 1 + ارسال نظر
طوبی دوشنبه 18 فروردین 1399 ساعت 13:15 https://40-years-mind.blogsky.com

حیف که ما یک نوازنده پیانو بالا سر داشتیم که رفت یا بیخیال شد در ضمن من از آنهایی هم که منتظرم قابلمه بیافته و قر بدم .همکار نمی خواهید ؟

چرا نمی خوام؟ خوبم می خوام

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.