منتقدی که برای این جلسه دعوت شده بود دچار بیماری شد و توی بیمارستان بستری شد و من دعوت شدم برای نقد کتاب.
آقای محمدرضا بایرامی در مراسم جلال نهم که پرتقال خونی جانم نامزد نهایی شده بود، برنده ی نهایی جایزه ی جلال شد و بودن در کنارشون افتخار بزرگی بود برام.
بسیار خونگرم و صمیمی و خاکی بودند و روز پر انرژی و عالی و خوبی ساخته شد برام.
به آقای بایرامی گفتم وقتی برنده ی نهایی جلال رو اعلام کردن و پسرکم فهمید مامانش برنده نشده خیلی از شما عصبانی شد. قاه قاه خندیدند.
کوثر که هنرجوی تابستانی ام بود برای دیدنم اومده بود
و برام گل آورده بود
زینب، این دخترک خلاق کتاب چاپ کرده بود و اومده بود هم نشونش بده. هیچ لذتی بالاتر از دیدن حاصل دسترنجت نیست.