مهری در پی ناباروری با همسرش صفا راهی آلمان می شود تا با استفاده از متدهای نوین پزشکی ، مادر شود. او مادر می شود اما فرایند این باروری ( اسپرم اهدایی) ، تا سالهای مدید دغدغه و خوره ی ذهنی صفا ست. او با محسن دوست ساکن آلمان که میزبانشان در سفر درمانی بود نیز قطع رابطه می کند تا هر حرف و حدیثی در مورد این بارداری را بایکوت کند. گرچه که اقوام و خانواده و آشنایان در همان ماه های اول با انواع و اقسام حدس و گمان های غیرمنصفانه و غیراخلاقی به این موضوع دامن می زنند.
در طی روند داستان متوجه می شویم که مهری و صفا چندان نیز با هم صداقت ندارند و مهری راز چندین ساله ای را از دوران درمان در سینه حفط کرده. زایمان دختر مهری و صفا نزدیک است . طی این دوران تشویش ها و خودخوری های صفا بیشتر و بیشتر شده و بیگانگی و غربتی که از روزهای اول تولد با دخترش حس میکرد، به غایت می رسد.
مرد داستان از طرفی نقش پدرانگی خودش در خلقت دختر را خنثی می بیند و به مهری و دختر کینه می ورزد و از طرفی از همسر دخترش بخاطر تصاحب و تملک دختر، متنفر است.
جغرافیای داستان بین تهران و کاشان شکل گرفته و بستر مناسبی برای تقابل فرهنگ ها و تضاد بین خرافه های سنتی و مدرنیته فراهم نموده.
خرده روایت هایی از قبیل ( آفاق دختر سرراهی و اکرم پرگم )، جز آنکه همانندی چشم های آبی و موهای بورشان با دختر مهری و صفا را تقویت کنند، کار دیگری در داستان ندارند، حال آنکه خواننده منتظر است داستانی پشت این همانندی باشد که گره ی داستان را باز کند.
شیطنتهای یواشکی صفا، دروغ های ریز مهری و مدیریت پنهان زنانه در ساختار زندگی خانوادگی و فامیلی از نکاتی ست که داستان را باورپذیر می نماید.
گورچین
شهره احدیت
انتشارات نگاه
-کتاب به شدت محتاج ویرایشی دقیق است.
-پرش راوی یکی از مواردی ست که در ویرایش حتما باید به آن دقت شود. نقطه ی تغییر هر راوی را می توان با علایم نگارشی و حتی با ایجاد فاصله بین خطوط ، منتقل کرد.
-به دلیل شهرت جانبی نویسنده، در برابر خواندن داستانهایشان مقاومت می کردم. حالا از خواندن پشیمان نیستم.
-دنیای میان سالی و دغدغه های آن در این داستان به خوبی به تصویر کشیده شده.
-طبق معمول عکسی که خودم گرفتم را گم کردم. از عکس نتی استفاده کردم.