پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

آب درمانی

-اصلا عقده شده بود براش که همین یه جمله رو از من بشنوه. منم نگفتم. گذاشتم عقده بمونه سر دلش

-نسیم مثل بچه گربه هی بهش آویزون بود. اونم محل سگ نمی داد به نسیم

-از ارمنستان برگشت دیگه دلشو  زد. دیگه دختره رو محل نمی داد

-فیروزه و طلا دوباره مد شده. نقره چیه؟ فقط طلا!

-نمی ذاره یک قدم بدون اجازه ش برداره. همه جا مراقبشه. منم باشم لج می کنم. خوب می کنه دزدکی میره

-نسیم خودش نمی فهمه. ماهم هرچی بهش میگیم نمی فهمه. اگه پسره بخوادش باهاش راه میاد. وقتی راه نمیاد یعنی نمی خوادش دیگه

-من گشنه م شده. یه عالمه صبحونه خوردم. اما گشنه شدم. چی بخورم اینجا آخه؟ اینجا که نمیشه چیزی خورد

-به پسرا نباید رو بدی.  منو ببین. اینقدم رو نمیدم. اما ببین چطوری دنبالم میاد

-چه خبره اینهمه سروصدا. انگار حموم زنونه ست

-دستبندش نیست. فقط گوشواره و گردنی داره. دستبند فیروزه خیلی قشنک نمیشه. همینا قشنگن.روز زن شوهرم گرفته.

*


تو میری زانوهاتو خوب کنی یا حرفهای مردمو بنویسی؟

حالا خوبه توی رفت و برگشت عرض استخر اینا رو می شنوی

می خوای از این به بعد بیخیال آب درمانی بشی و وایستی ببینی چی میگن؟ مثلا نسیم بالاخره خوشبخت شد یا نه؟ دستبند فیروزه هم خرید یا نه؟پسره هنوز دنبالش میاد یا نه؟ گربه هنوز آویزونه یا نه؟ هان؟ می خوای بایستی گوش کنی؟ اصلا خودت هم برو قاطی ون بشو سرحرفو باز کن.

واقعا که!

به قول پسرک جامعه ی فرهنگی ما ه کجا داره میره؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.