پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

ترانه ی شیرین

با بوی خون شروع می شود. نه... با خبر مردن پسرک . کیسه ی براق جنازه در سطرهای اولیه خبر از ماجرایی غیرقابل تحمل دارد.

لوییز به عنوان پرستار کودک وارد خانواده شده و در همان روز اول طوری کار و رفتار می کند که نیازش را ضروری و لازم می بینند. بدون درخواست حقوق بیشتر، تمام کارهای خانه را اعم از نظافت و شستشو و گردگیری انجام می دهد و ساعات بیشتری از بچه ها نگهداری می کند.

مریم سودای دستیار وکیل شدن دارد و پل در تکاپوی گسترش استودیوی ضبط موسیقی اش است. لوییز بهترین گزینه برای پرستاری و نگهداری از بچه ها و کارهای خانه است.

در فصل های متعددی لوییز را درکنار خانواده، مشغول تفریح و خوشگذرانی می بینیم یا مشغول زندگی حقیرانه در آپارتمان محقر و کم امکانات خودش. قصه بیشتر در مورد شخصیت لوییز است تا دیگر شخصیت ها. لوییز بیشتر از آنکه مادر دختر خودش باشد، پرستار و مادر بچه های مردم است. قلق آرام کردن شان را بلد است. راه بند آوردن گریه شان را یاد دارد. شیر و غذا دادن  و حمام کردن و شستن بدن شان را سر وقت انجام می دهد و اینها موجب اعتراض شوهر و دخترش است.

لوییز یاد گرفته که از امکانات ارباب هایش به خوبی استفاده کند، چه در مورد ثبت نام دخترش در مدرسه ای سطح بالا، چه هنگام استفاده از حمام و کرم ها و لوسیون های بدن آنها.

به مرور متوجه رفتار آنرمال و غیرعادی لوییز در مورد بچه ها و خشمی پنهان و مهارنشدنی در او می شویم و گرچه از ابتدای قصه می دانیم مبادرت به انجام چه کاری کرده است، اما فصل به فصل با نگرانی و دلواپسی از اینکه ممکن است دست به چه عمل غیرمترقبه ای بزند ، داستان و لوییز را دنبال می کنیم.

داستان با تمی روانشناختی ، دلایل بروز رفتارهای شخصیت های قصه را مدیریت می کند و با تزریق دلهره و تعلیق ، احساسات درونی خواننده را با خود همگام می نماید.


ترانه ی شیرین

لیلا سلیمانی

انتشارات کتاب کوله پشتی


 

-آنقدر غم و تلخی داشت که دلم نمی خواست بیشتر بخوانم . با فاصله ی یک هفته ای هم که سراغش می رفتم ، تلخی همراهم بود. ترس از فهمیدن چگونگی ماجرا بود شاید.

- کتاب برنده ی جایزه ی کنگور شده.

-باید خوانده شود. گرچه که تلخ و جانکاه باشد.

 


نظرات 2 + ارسال نظر
اعظم پنج‌شنبه 20 تیر 1398 ساعت 15:43

خدارو شکر
ممنون از توضیحتون


قربون شما

اعظم سه‌شنبه 18 تیر 1398 ساعت 23:32

سلام
خوبید؟
درمان زانو و کمرتون جواب داد؟
بعدیه سوال ترجمه ی کتاب چطور بود؟
من دو سال پیش برای نشر نگاه رو خریدم، هنوز نخوندم

سلام عزیزم
ممنونم. خدارو شکر خیلی بهتر شده.ممنون از احوالپرسی تون

نمی دونستم نگاه هم ترجمه کرده ش. این خوب بود. ایرادی ندیدم. البته داستان یه کوچولو زمان می خواد تا روی غلتک بیفته.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.