پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

نام کوچک من بلقیس

مجموعه ای از یادداشت های منتشر شده ی بلقیس سلیمانی در جراید ، در این کتاب گردآوری شده. یادداشتهایی در مورد نوجوانی، جوانی و زمان حال نویسنده. در این یادداشتها خودِ خود نویسنده را عینا به تماشا می نشینیم. برای ما با تخیل و تکنیک ، قصه و داستان سرهم نمی کند بلکه از چیزهایی که تجربه کرده، به آن معتقد شده، از آن دلزده شده و پسش زده ، حرف می زند.

آنجا که انقلابی متعصبی ست که تمام زمین داران از جمله خرده مالکان را دشمن خونی مستضعفین می بیند و زمینشان را با بچه های محل آتش می زند تا آنجا که با مادر ِشاه دوستش مخالفت می کند ، هرچه او می گوید، برعکس انجام می دهد، تا جایی که در آشپزخانه اش ایستاده و بجای فکر کردن به آرمانهای شخصی و عمومی و معضلات جهان فقط به یک چیز فکر می کند که: ناهار چی بپزم؟ تا زنی که تشویش بیماری صعب العلاجی را دارد و وصیت نوشته و بعد از رنج های زیادی که به جسم داده، به این موضوع فکر می کند که جسمش را عزیز نداشته است ، تمام اینها تصاویری ست که سلیمانی خوانندگان را مُجاز به دیدنش دانسته.

شریک شدن با تجربیات زن نویسنده ای که در ابتدای جوانی، انقلاب را تجربه کرده و از چند و چون دسته ها و فرقه های سیاسی مطلع شده و تحت تاثیر مستقیم آن قرار گرفته ، به اقتضای تغییر محل اقامت، سبک زندگی اش به تمام معنی زیر و روشده و تغییر کرده، جهان بینی اش متحول شده و نوع نگاهش به جهان پیرامونش دیگرگونه شده و تمام اینها را در اختیار همگان گذاشته، این کتاب را جذاب و خواندنی می کند.


نام کوچک من بلقیس

بلقیس سلیمانی

انتشارات ققنوس

گروه انتشاراتی ققنوس


-شاید علاقه و اشتیاق شخصی ام به سبک داستانی بلقیس سلیمانی، باعث می شود که این کتاب را هم مثل سایر آثارش عزیز بدارم و با رغبت فراوان بخوانم و لذت ببرم. با (زن پیشامدرن ) اش بغض کنم و با (پاسداشت بدن) اش، آنقدر گریه کنم که جانم بالا بیاید.

-شاید حالا بتوانم کمی درک کنم که علاقه به یک نویسنده تا حد دنبال کردن عقاید و افکار و خاطراتش یعنی چه!

-همچنان هر کتابی از ایشان منتشر شود، به شدت خواهان و خواننده اش هستم.



 

نظرات 1 + ارسال نظر
سمیه یکشنبه 16 تیر 1398 ساعت 11:07

چه خوب یعنی خانم سلیمانی رقیبی نیستن که چشم دیدنشونو نداشته باشین پس دعوا و رقابت پنهانی بین نویسنده ها شایعه است به شوخی گفتم منم دوست دارمشون و حتما کتابشونون می خونم و با کمال شرمندگی تا حالا موفق نشدم کتابهای شما رو پیدا کنم حتی تو باغ کتاب


سبک نوشتن شونو خیلی دوست دارم من
شهر کتاب ها سرزدین برای کتابهام؟
از پخش ققنوس هم می تونین اینترنتی سفارش بدین

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.