پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

بودن

بعد از مرگ پیرمردی ثروتمند، وکیل او به مردی که در خانه ی پیرمرد می بیند می گوید که هیچ نام و نشانی از او در اسناد و مدارک پیرمرد نیست. نه حتی عنوانی برای شغل او.

نام این مرد چنس(شانس) است. نامی هوشمندانه برای آدمی که پدر و مادرش معلوم نیستند. نه خواندن می داند نه نوشتن. دنیای او محدود است به باغبانی برای پیرمرد و نگاه کردن تمام برنامه های تلویزیون. همه چیز زندگی او مبتنی بر شانس و اتفاق است. بعد از مرگ پیرمرد ناچار به ترک خانه است و بلافاصله با شانسی خوب، در مسیری جدید قرار می گیرد. او جملاتی ساده و در ارتباط با باغبانی؛تنها حرفه ای که بلد است می زند ، اما مردان سیاست حرفهای او را دوپهلو و اندیشمندانه و سرشار از کنایه و نکات عمیق مملکت داری تفسیر می کنند. او را به مصاحبه های تلویزیونی، نوشتن کتاب ( گرچه دیگر نه کسی اهل نوشتن است نه اهل خواندن)، ضیافت های مجلل رجال سیاسی و ... دعوت می کنند و چنس در تمام این احوالات طبق سرشت و نهاد ساده و بی آلایش خودش رفتار می کند. او حتی بلد نیست در برخورد با اغواگری زنانه و مردانه چه رفتاری داشته باشد. زیرا تمام چیزی که یاد گرفته از دریچه ی تلویزیون بوده و تلویزیونی که او می دیده این موارد را نشان نمی داده.

چنس وجه خام و بدوی درون انسان معاصر است. انسانی که با رسانه و اطلاعات بیش از حد، در حال انباشتگی ست. امیال و افکار و غرایزش را رسانه مدیریت می کند. اینکه چه بخورد، بنوشد، ببیند، بشنود، بخواند، بنویسد، تماما در احاطه ی انواع مدیاست.

اسمش چنس است، بنابراین خواننده نمی تواند معترض شود که چرا تمام اتفاق های محیرالعقول و نادر برای او می افتد( از تصادف با همسر یکی ازمدیران ارشد اقتصادی امریکا تا دیدار با رییس جمهور و محبوب او شدن و متعاقبا محبوب سایر رجال و مردم شدن) . این نکته شاید برای تذکر این مسئله است که علیرغم تلاش های پیگیرانه ی انسان، موقعیت ها و فرصت های مناسب و عالی برای همه به یک اندازه فراهم نیست ، بلکه اتفاقی و برحسب شانس و اقبال رخ می دهند.

تاکید بر نقطه شدن انسان در مقابل تلویزیون، یکی شدن با آن و مهم بودن نگاه تلویزیون به انسان بعنوان مشتری، از نکات قابل بررسی این داستان کوتاه است.


بودن

یرژی کاشینسکی

نشرآموت



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.