پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

خانوم پری خانوم

تلفنم زنگ می خورد. بعد از سلام :

-خانوم پری خانوم؟

-بله.بفرمایید.

-خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟

این سبک احوالپرسیِ پشت سرهم و سریع خاص اقوام پدری است. صدا را نمی شناسم اما. اصلا آشنا نیست. بگو یک درصد!

کلی احوالپرسی می کند و پشت سرهم حال همه را می پرسد.

-مثل اینکه منو نشناختی.

-نه متاسفانه

-واقعا؟ یعنی منو نمی شناسی؟ پس کی می خوای منو بشناسی ؟ یعنی واقعا نمی شناسی؟

-نه متاسفانه.

-چرا منو نمی شناسی؟ آخه چرا نمی شناسی؟

دوست دارم گوشی را بکوبم...نه... شاید آدم رودربایستی دار باشد!

-من زهرام.شناختی؟

-نه عزیزم. کدوم زهرا؟

-زهرا هم گفتم نشناختی؟ آخه چرا منو نشناختی؟

لااقل ده تا زهرا دارم که بی وقفه می توانم اسم شان را بگویم و صدایشان را تشخیص بدهم. اما این زهرا از آن زهراهایی ست که دوست دارد بیست سوالی بازی کند و معمای وجودش را گره به گره بازگشایی کند.

بالاخره بعد از ده تا جمله خودش را معرفی می کند. این زهرا را از حداقل بیست سال قبل به اینور  ندیده ام. از کجا باید صدایش را تشخیص می دادم؟

با بابا نسبت خیلی خیلی نزدیکی دارد. تسلیت می گوید و عذرخواهی می کند که در مراسم نبوده و به خانه ی من هم نیامده و وظیفه اش بوده و انجام وظیفه نکرده و مریض بوده و جدا شده و دختر شوهر داده و اعصابش خراب است و...

من متوجه نشده بودم که در مراسم نبوده. اصلا متوجه نبودم که چه کسانی بودند و چه کسانی نبودند. اول توی ذهنم جبهه گرفتم که  ( وقتی نبودی، بهانه آوردنت برای چیست).بعد فکر کردم بودن و  نبودن کسی در مراسم، واقعا چقدر مهم است وقتی حتی یادم نمانده آنهایی را که بودند.

اما بعدتر فکر کردم چرا مهم است. بودن بعضی ها واقعا مهم است. نبودن بعضی ها هم واقعا مهم است .حتی زنگ زدن و عذرخواهی تلویحی و احساس انجام وظیفه کردن هم مهم است. فکر کردم مهم های زندگی هرکسی برای خودش  اهمیت دارد.حتی اگر برای دیگری به چیزی گرفته نشود.



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.