پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

هر روز برق قطع می شود. هر روز برق قطع می شود. هر روز برق قطع می شود.


بعد از تزریق بی حسی، برق قطع شد. ماندم روی یونیت دندانپزشکی و دو دندانی که یکی پر کردنی بود و دیگری عصب کشی می خواست . دکتر گفت نگران نباشم، هم یونیت شارژ دارد هم موتور برق دارند. با شارژ یونیت، پمپ آب دستگاه کار نمی کرد . موتور برق را روشن کردند.باز هم آب، توی دستگاه راه نیفتاد . بوی تند احتراق بنزین و دود سیاه ناشی از آن همه جا را پر کرد . همسایه ی کناری مطب، پلیس به اضافه ی ده است. آمدند به اعتراض که "خفه مان کردین از بوی دود. خاموش کنید آن موتور لعنتی را" .

دکتر دندان را تراشید  و به منشی گفت موتور برق را خاموش کند. بقیه کارها با شارژ یونیت انجام شدنی ست.

گفتم که پمپ آب دستگاه کار نمی کرد. دستیار دکتر با یک سرنگ پرآب بالای سرم ایستاد و در حین کار کردن دکتر، دهانم را آبفشانی می کرد.


نه واقعا...دُژمنان اسلام؛ ما را از چی می ترسانند؟ اگر راهی نباشد، راه را خواهیم ساخت!!!!! ولو با سرنگ آب !

نظرات 1 + ارسال نظر
محمد سه‌شنبه 2 مرداد 1397 ساعت 14:17 http://seventhsky.blogsky.com

خدا لعنت کنه خائنین به مردم را

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.