بعد از تزریق بی حسی، برق قطع شد. ماندم روی یونیت دندانپزشکی و دو دندانی که یکی پر کردنی بود و دیگری عصب کشی می خواست . دکتر گفت نگران نباشم، هم یونیت شارژ دارد هم موتور برق دارند. با شارژ یونیت، پمپ آب دستگاه کار نمی کرد . موتور برق را روشن کردند.باز هم آب، توی دستگاه راه نیفتاد . بوی تند احتراق بنزین و دود سیاه ناشی از آن همه جا را پر کرد . همسایه ی کناری مطب، پلیس به اضافه ی ده است. آمدند به اعتراض که "خفه مان کردین از بوی دود. خاموش کنید آن موتور لعنتی را" .
دکتر دندان را تراشید و به منشی گفت موتور برق را خاموش کند. بقیه کارها با شارژ یونیت انجام شدنی ست.
گفتم که پمپ آب دستگاه کار نمی کرد. دستیار دکتر با یک سرنگ پرآب بالای سرم ایستاد و در حین کار کردن دکتر، دهانم را آبفشانی می کرد.
نه واقعا...دُژمنان اسلام؛ ما را از چی می ترسانند؟ اگر راهی نباشد، راه را خواهیم ساخت!!!!! ولو با سرنگ آب !
خدا لعنت کنه خائنین به مردم را