پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

مامان و باباش...


امروز بعد از مدتها ، بعد از ادا و اصول ها، بعد از حساب و کتاب ها، بعد از جمع و تفریق ها، بعد از انتخاب و رد همنشین ها ، بعد از ترافیکه، ترافیک نیست ها، با اپلیکیشن مسیریاب ، بعد از ... خلاصه، رفتیم که با مادر طبیعت دید و بازدیدی داشته باشیم و در آغوشش پناه بگیریم و از دیدن سنگ و کوه و لاله ی صحرا و شکوفه  ی گیلاس گچسر ، عزای دل مان ر ا به شادی بدل نماییم.

بماند از که از اول جاده چالوس، بوی قلیان و دود و دم ، پدر صاحاب مون رو درآورد و تا همین الان که پاسی از شب گذشته، سردرد ما را کشته!

اما در کل خوب بود.

گرچه چیزی از  مهر مادر طبیعت نفهمیدیم. اما زور و قدرت پدر طبیعت را خوب درک نمودیم!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.