پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

کاملا عادی... کاملا معمولی


آقایی  بزرگوار ، امروز تماس گرفتند تا سلام مدیر محترمشان را برسانند و احولی بپرسند و خبر از کار جدید بگیرند . گفتند:

-خانم فلانی.. چه خبر؟ چه می کنید این روزها؟

گفتم:

-ممنون. هستیم. با مسایل عادی و طبیعی زندگی. مثل زلزله. مثل آلودگی هوا. مثل آنفولانزای های فیل افکن ، مثل همین زندگی معمولی که همه دارند.

خندید. من هم خندیدم.

خنده ندادرد البته. آنقدر از همه طرف و همه جوره  می کشیم که بی حس شده ایم . خنده هامان هم از سر بیعاری ست.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.