پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

آلیسوم زیبای من


از گل های پارک عکس می گیرم. بعد با بدوی ترین کلمات موجود، گوگل می کنم تا بالاخره به اسم گل برسم. مثلا برای پیدا کردن این دلبر جانان ، نوشتم گل بنفش ریز. کلی عکس آمد. از پارچه های چیت و پوپلن گلدار تا گل های مختلف. بالاخره عکسش آمد و آدرس پیدا کردم و اسمش را دیدم. بعد گشتم دنبال روش تکثیر و نگهداری اش. قول می دهم که بهار و تابستان سال بعد ، کلی آلیسوم داشته باشم پشت پنجره ی مطبخم .

رودبکیا یا چمن آرا یا سوسن چشم سیاه هم یکی از آنهایی ست که باید توی برنامه بگذارمش. و کلی گل دیگر . مهم نیست که همسایه ی خوش ذوق با دیدن هر گل تازه درآمده و شکفته ای یادش بیفتد که ( باغچه شلوغ و بی نظم شده) و تیشه بردارد به قلع و قمع باغچه و کندن گل های زنده ی بی گناه، مهم نیست که بقیه ی ساکنین زبان اعتراض ندارند و هیچ حرفی در مورد تصمیم های خودخواهانه ی یک نفر نمی گیرند. من گل هایم را خواهم کاشت. تا وقتی که باغچه ای برای خودم داشته باشم. باغچه ای بدون نگاه و مالکیت های دور از منطق .

درخت یاس بنفش از بچگی توی خاطرم ثبت شده. یکی از همسایه ها سه تا درخت گل توی حیاطش داشت و هروقت مامان برای ماها تولد می گرفت، چند شاخه ی پر و پیمان از گل های درخت همسایه، وسط خانه و بساط تولد مان می درخشید .

عاشق گل جعفری ام . رعنا زیبا را می پرستم. اصلا این شیر خشتی را بگو که اسمش را با همان روش ماقبل تاریخی از گوگل پیدا کردم. نوشته بودم میوه های نارنجی . میوه ی نارنجی ریز. میوه ی نارنجی پاییزی، و بالاخره رسیدم به پیراکانتا و شیرخشتی .

غرق شدن در دنیای گل ها آنقدر شیرین و جذاب است که شاید روزی بروم و از شهرداری بخواهم مرا برای آب دادن بلوار های پر گل یکی از پارکها قبول کند.



آلیسوم / گل مروارید / گل عسل




گل کوکب



پیراکانتا / شیرخشتی


نظرات 2 + ارسال نظر
شیوا شنبه 22 مهر 1396 ساعت 23:30 http://sheeva.blogfa.com

کوکبی که من از بچگی میشناختم خیلی پر از گلبرگ بود
عاشق الیسوم شدم
و ووو
دستت...
ای جانم چه قدر شبیه دست تبسم خواهرمه

فکر می کنم این تیره از کوکب گلبرگهاش کم ان. منم کوکب ها رو به گلبرگهای زیادش می شناسم.
آلیسوم... واقعا عشق بود. همینطور بی محابا دلبره!!

عزیزممممممم...
خدا خواهر نازنینت رو حفظ کنه الهی

نویسنده پنج‌شنبه 20 مهر 1396 ساعت 23:17 http://nimiman.blogsky.com

چه گل های قشنگی. این عکس سوم پیراکانتا یا شیرخشتی رو آخرین بار شاهرود دیده م.

من هم توی این سال های اخیر، زیاد می بینم شون.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.