پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

نیمه کاره


بعضی چیزها و کسان را که دور می اندازی، انگار بار سنگینی از روی دوشت برداشته شده. آنقدر سبکی که هی خودت را سرزنش می کنی چرا زودتر اینکار را نکرده ای. بعضی چیزها و کسان اما ، گرچه دور انداخته شوند، گرچه خودشان رفته باشند، گرچه به هر دلیلی نباشند، با چنگ و دندان سزاوار حفظ کردن هستند. سزاوار اینند که در خاطر نگه شان داری. خاطرات شان را مرور کنی. هی طرز خندیدن و اخم کردن و شوخی کردنشان را  به یاد بیاوری و خودت را زخمی   و خونین  و مالین کنی.

خیز برداشته به دروغ گفتن . به شروع کردن رذالت و خباثتی که تا کنون گوشه ای پنهان بود . کمین کرده به گند زدن به تمام سال های سکوت و خفگی .

جرات ندارم سمتش بروم. گذاشته ام همانطور بماند، لای گند  و کثافت دروغهایی که قرار است به همه بگوید. سراغش نمی روم، بلکه  بوی تعفنی که قرار است راه بیندازد، خودش را خفه کند. شبها به او فکر می کنم . روزها توی سرم راه می رود. دندان نشان می دهد و زهر خند می زند. می داند که آخر و عاقبتمان به هم گره خورده. می داند که بالاخره که سراغش خواهم رفت. اما هنوز جراتش را ندارم. هنوز برای گفتن این همه نا آدمیتی ، اماده نیستم.


#داستان





- بلاگ اسکای فیلتر شده؟؟؟ فقط با فیلتر شکن باز میشه!! 





نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.