پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

تو که کار خودت را می کنی . دیوانه ام که هی حرف می زنم من .


هفت هشت سال پیش، (کولی کنار آتش) و (سیریا سیریا  )ی (منیرو روانی پور )را بالای سرش خواندم. وقتی خوابش می برد، کتاب می خواندم برای خودم ، در روزهای دلتنگ و لعنتی بیمارستان.

این بار با خودم هیچ کتابی نبردم . نمی خواستم زمان از دست بدهم . خواب بود یا بیدار، فقط نگاهش می کردم. فقط نگاهش می کردم.

گفته بودند : ( گریه ممنوع. شکوه ممنوع. فقط بخند و بخندونش. اگه نمی تونی، ساکت باش. هیچی نگو اصلا. )

گریه های توسری خورده ام، قایم شده بودند پشت حرفهای احمقانه ام در مورد هوای گرم و خیابان شلوغ و دریای شرجی و آسمان سربی . تا دیدمش بلند و پرانرژی گفتم:

-سلااااام خوشگل خانووووم. خوبی؟

خوشگل خانومم لبخند زد و مرا توی بغل دردمند و خالی اش فشرد .

خوشگل خانومم را روی چشم هایت نگه دار لطفا .

نظرات 1 + ارسال نظر
آبگیرِکوچک جمعه 16 تیر 1396 ساعت 00:09

الهی آمین الهی آمین الهی آااااامین
فدای دلتون بشم عزیزدلم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.