پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

تو سوختی...


بازی ناجوانمردانه بود

آنها بردند
ما باختیم
تو سوختی
آنها همه چیز را
ما خودمان را
تو ...
آتش همچنان شعله می کشد !


#پروانه_سراوانی



برگرد

گفته بودم در ساختمان  نوساز روبرویی، هروقت عروس و داماد جدیدی ساکن می شوند ، ماها می ایستیم به تماشای رقص و شادمانی مهمان ها و همراهان عروس و داماد. من از پشت پنجره ی آشپزخانه ی خودم و ساکنان ساختمان روبرویی از پشت پنجره های خوشان. می ایستیم به تماشای نیم ساعته ی شادمانی مردمی که وسط خیابان می رقصند و شادند.

دیروز یک بنر بزرگ زدند روی سردر ساختمان روبرویی. رویش نوشته اند:

( ..... جان ، ما منتظریم برگردی. ما  صدای تو را از زیر آوار پلاسکو می شنویم )

یکی از آتش نشان های مظلوم مانده زیر آوار پلاسکو، از ساکنان ساختمان روبرویی است.



-واحد آتش نشانی خیابان اصلی نزدیک مان هم  در همان ساعتهای اولیه ی حادثه  یکی از نیروهایش را از دست داده.