پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

برگرد

گفته بودم در ساختمان  نوساز روبرویی، هروقت عروس و داماد جدیدی ساکن می شوند ، ماها می ایستیم به تماشای رقص و شادمانی مهمان ها و همراهان عروس و داماد. من از پشت پنجره ی آشپزخانه ی خودم و ساکنان ساختمان روبرویی از پشت پنجره های خوشان. می ایستیم به تماشای نیم ساعته ی شادمانی مردمی که وسط خیابان می رقصند و شادند.

دیروز یک بنر بزرگ زدند روی سردر ساختمان روبرویی. رویش نوشته اند:

( ..... جان ، ما منتظریم برگردی. ما  صدای تو را از زیر آوار پلاسکو می شنویم )

یکی از آتش نشان های مظلوم مانده زیر آوار پلاسکو، از ساکنان ساختمان روبرویی است.



-واحد آتش نشانی خیابان اصلی نزدیک مان هم  در همان ساعتهای اولیه ی حادثه  یکی از نیروهایش را از دست داده.



نظرات 1 + ارسال نظر

وای خدای من


خیلی دردناکه
خیلی
دلم خونه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.