پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

من از گردنم بدم می آید

انگار داری واگویه های یک وبلاگ نویس باحال را می خوانی. از هرچیزی حرف زده. از انواع کیف هایی که داشته و اذیت و مشکلاتی که هرکدام از کیفها داشته اند تا زاویه زاویه ی خانه هایی که عوض کرده و با هرکدام به نحوی عاشقی کرده. از ترسش از چین و چروک های صورت و گردنش حرف زده و اصلا برای همین هم از گردنش بدش می آید چرا که باید مدام مراقبش باشد ، مبادا که زشت بشود و زیبایی و زنانگی اش را تحت تاثیر قرار دهد. کلافه است که هی باید کرم ها و لوسیون های مختلف را استفاده کند تا گردنش را جوان و زیبا نگه دارد.از پاهایش هم بدش می آید. از موهایش حتی! ناخن ها، موهای زاید!

وقتی از ورزش کردن حرف می زند یاد خودم می افتم. می گوید هر وقت ورزش را شروع می کنم یک جاییم می شکند یا در می رود یا آسیب می بیند. مجبورم مدتی وقت صرف کنم تا اندام آسیب دیده را سرپا کنم و دوباره سراغ ورزش بروم. اما دوباره عضو ارگانی آسیب می بیند و باید تمام عمرم را پی آسیب دیدن و ترمیم عضو آسیب دیده طی کنم. خی من هم همینطوری ام. انواع و اقسام ورزش ها را بخاطر انواع و اقسام آسیب دیدگی های عضلانی  غضروفی و غیره، باید کنار می گذاشتم و گذاشتم.

البته که دغدغه های یک زن روزنامه نگار و فیلمنامه نویس امریکایی که چندبار شوهر کرده و عاشق بیل کلینتون شده و در دوران کندی، کارآموز کاخ سفید بوده، هیچ شباهتی با زن ایرانی ندارد، اما یک چیزهایی هست که بین تمام زن های دنیا مشترک است و ربطی به محل تولد و کشورت ندارد. اغلب این چیزهای مشترک، لای حرفهای نورا افرون پیدا می شود.

مامان عزیز دوست جان هم از خواندنش حسابی مشعوف شده و سراغ گرفته که یک کتاب دیگر توی همین زمینه ها بهشان بدهند تا بخوانند.


من از گردنم بدم می آید  و افکار زنانه ی دیگر

نورا افرون

آموت



نظرات 1 + ارسال نظر
فاطمه دوشنبه 14 تیر 1395 ساعت 23:16

چقدر کتاب هایی که از دغدغه های زن ها، میگن، خوبن!
مثلِ پشت کوچه های تردیدِ شما!

واقعا. خودمم این نوع کتابا رو شدیدا دوست دارم.
ممنون از لطف شما

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.