ترانه سرایی به نام نادر فارابی ناگهان غیب می شود. بدون اثر و نشانه ای دال بر مرگ یا خودکشی یا هجرت یا هر دلیل دیگری برای رفتن و نبودن. کودکی و نوجوانی و جوانی نادر فارابی با توجه به دفتر خاطراتش و گفته های کسانی که او را می شناختند، در قالب کتابی تحت عنوان رساله ای درباره ی نادر فارابی، به رشته ی تحریر درآمده.
نوع روایت ماجرا با شیوه ای متفاوت از دیگر آثار مستور است. روایتی گزارش گونه با جملات با شک و تردید و القای حس تعلیق به خواننده بیان می شوند و تا آخر روایت نتیجه ی قطعی از دلیل نبودن نادر فارابی به دست نمی دهد. رنج های دوران نوجوانی و جوانی، عاشق شدن و رفتن به روستایی که دختر مورد نظر همیشه یک بسته ی پستی به شخصی درآنجا ارسال می کرد و دیدن آن شخص، مشغول شدن در مدرسه و تدریس ادبیات، دلایل مختلفی است که نویسنده با حالتی مردد و نامطمئن در مورد غیبت نادر فارابی گمانه زنی می کند.
رساله در باره ی نادر فارابی
مصطفی مستور
نشر چشمه
-کتاب، هدیه ی نازنین دوست، فریده جانم
نصفه گذاشتمش