بی باد، بی پارو مجموعه ای از 12 داستان کوتاه است. داستان هایی با روایتی از آشفتگی ها و ترس های زنانه . زن هایی که در دوران میان سالی، پای دستگاه های قمار لاس وگاس بازی می کنند و تلافی یک عمر ادا و اطوار های شوهر را با در آغوش گرفتن و بوسیدن آمریکایی های توی خیابان های ینگه دنیا در می آوردند. زن هایی که انار را تا دانه ی آخرش می خورند و نگاه خصمانه ی شوهر را به هیچ می انگارند. زن هایی که غصه ها و اندوه یک عمرشان را در یک حمام عمومی قدیمی لایه لایه از تن و روحشان چرک می کنند و بیرون می ریزند و با هم می خندند. زن هایی که از فرط در آمیختن با مدرنیته و زندگی معاصر ، با تمام نگرانی ها و دلواپسی های مشترک، حتی حال خودکشی کردن را هم ندارند.زن هایی که یک عمر عادت کرده اند به سرویس دادن و ندیده گرفته شدن و در همان ناپیدایی، مردن.
آدمهای مجموعه ی بی باد بی پارو، آدمای سرگشته ای هستند پر از ترس های معاصر، ترس از تنهایی، ترس از مردن در سرزمینی غریب، ترس از فلج شدن و از دست دادن پاها، ترس از اضافه وزن.
مرگ تم مشترک تمام این قصه هاست. هرکدام از آدمها به نوعی به مرگ متصل است. یا مرده ، یا دارد می میرد، یا از مردن می ترسد.هرکدام ترسیده و متوحش، در پی یافتن امنیتی برای فرار از این همه دل نگرانی هستند.
بی باد، بی پارو