یکی از دخترها یک شاخه پر از شکوفه آورده گذاشته روی میز، توی دفتر دبیران
میگم: چرا این شاخه ی پر از شکوفه رو شکوندی؟ دلت اومد؟
گفت:
-خانوم...داداشم داشت شاخه ها ی درختای باغ مونو هرس می کرد. این شاخه جزو اضافی ها بود. من نشکوندمش.
-این وقت سال ، اونم با شاخه های پر شکوفه، هیشکی درخت هرس نمی کنه ها!!!
خلاصه بهار اینجوری اومد به دفتر مدرسه ی ما