پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

کمپِِینگ

پشت میزش نشسته بود. گفت:

-مامان می خوام یه کمپِینگ راه بندازم. هم توی فضای مجازی، هم توی دنیای واقعی

احساس کردم (گ) را توی (کمپین) گفتنش شنیدم. برای مطمئن شدنم پرسیدم:

-چی تشکیل بدی؟

-کمپِینگ

سریع یادم آمد وقتی لغت لاتین کمپین را دیده بودم  g  وسط آن را بخاطرم سپرده بودم. (  campaign ) 

حالا داشتم حیرت می افزدوم که یعنی پسرک از آن g خبر دارد یا نه؟ آخه چطور؟

گفتم:

-یعنی چی؟

چپ چپ نگاهم کرد و گفت:

-مامان تو فکر کردی من از چیزی توی دنیا خبر ندارم؟ من خوبم می دونم که کمپینگ چیه. می خوام یه کمپینگ تشکیل بدم که مخارج عروسی کمتر بشه و کسی عروسی گرون  گرون برگزار نکنه! به نظرت کارم خوب نیست؟ اینطوری هزینه های عروسی ها کمتر میشه.

ذهنم درگیر اینکه یک بچه هشت ساله چرا باید به فکر هزینه های عروسی و گرانی اش باشد ، نشد. هنوز درگیر آن g  بودم. گفتم:

-میدونی کمپین چیه؟

-بله که میدونم. کم پینگ یعنی یه گروهی تصمیم بگیرن که یه کاری رو کمتر انجام بدن. اولش هم (کم) داره. کم پینگ!! یعنی کم انجام بده. مگه اشتباه میگم؟

گفتم:

-کلمه ی درستش کمپینه مامان. کمپینگ اشتباهه.بگو کمپین

-خب حالا هرچی. اولش که (کم) داره. به نظرت کار خوبی می کنم؟

-چی بگم والا!


نظرات 2 + ارسال نظر
سحر جمعه 25 دی 1394 ساعت 03:10

آره عزیز دلم کار خوبی میکنی.
باز خداروشکر یه نفر بفکر تغییر اوضاع جامعه هست.من فدات بشم عشقم.فدای خودت و کمپینگت



ممنون

shiva پنج‌شنبه 24 دی 1394 ساعت 23:30 http://sheeva.blogfa.com

برای منم توی کمپینگ جا بذارین میخوام عضو شم

چشم حتما
شما عضو افتخاری هستین
بهش گفتم یه خانم نویسنده ی ماه ،میخواد عضو کمپینگت بشه. کلی ذوق کرد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.