پسرک سرماخورده. بردیمش دکتر.
دکتر وزنش کرد. با کاپشن و ژاکت بافتنی و شلوار گرم کن زیر شلوار جین و پوتین هاش ، روی وزنه ی دکتر شد 33. دکتر گفت خب یک کیلو هم برای لباسات کم کنم. میشی 32. بعد رو کرد به من:
-اضافه وزن داره!
گفتم: واقعا؟
-بله. برای بچه ای که آخرای هشت سالگیه خیلی زیاده. اضافه وزنه.
گفتم:
-خب دکتر... قدش بلنده.
-خب همین دیگه. اضافه قد هم داره برای این سن!
.
.
توی راه، تمام مدت پارسا غر زد که:
- باید رژیم بگیرم. باید لاغر بشم. باید دیگه هیچ غذایی نخورم. باید فقط نون و پنیر بخورم.
.
.
* من هم موندم که اضافه قدش رو چطوری کم کنم؟ تراشش کنم؟ از پایین بزنم.. از بالا قطع کنم؟ کدوم؟ هان؟
قدش 143 و وزنش با وزنه ی خونه 30
* توی راه از من سوال کرد : به نظرت چیکار کنم که اضافه وزنم از بین بره؟
گفتم: دیگه نباید بی اجازه بری سراغ شکلات و شیرینی. مخصوصا شکلات که ده بیست تا رو یه جا می خوری.
گفت: آخه بابا جون من..اگه من نخورم که نیما می خوره! باید خودم بخورم دیگه!!!