پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

بزرگترهای نت باز

مینا دیشب یک عکس فرستاد. بابا پشت میز کامپیوترنشسته بود. یک میز قهوه ای. نوشتم:

-میز بابا که آبیه. قهوه ای از کجا  اومد؟

نوشت:

-اومدن خونه ی ما.

دوباره نوشت:

-این همه کمپین راه انداختن که شب یلدا از فضای مجازی بیایید بیرون و دیدن برگترهاتون  برید و دور هم جمع باشین. ما بزرگترامونو کشوندیم خونه ی خودمون. والله یکی باید بیاد همین بزرگترا رو از پای اینترنت بلند کنه.





نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.