پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

طرز تهیه ی تنهایی در آشپزخانه ی عشق


با تصور داستان بودن این کتاب ، سراغش رفتم و متوجه شدم که مجموعه داستان است .

دنیای معاصر، انسان های معاصر، دغدغه های انسان در دنیای معاصر، تعریف کلی این کتاب است . قصه های این مجموعه در مورد انسانهایی که خیانت دیده اند و در چرایی این شکست دست و پا می زنند و بعد از مدتهای طولانی نمی توانند از زیر آوارش بیرون بیایند. آدمهایی که بعد از عمری زندگی، به طور اتفاقی ، با کنکاش در ارثیه ی به جامانده از یک قوم و خویش، متوجه می شوند فرزند خوانده ی خانواده هستند . کسانی که در ابراز عشق رودربایستی کرده اند و هی سراغ آدمهای اشتباهی رفته اند اما همچنان آن حس و حال اولیه با فرد اول را عشقی نشدنی و نرسیدنی می دانند. اغلب نویسنده و داستان نویس اند و  خارخارهای روحی  شان را در قالب قصه هایی که نوشته اند بیان می کنند. گویی در قالب یک شخصیت داستانی هم جسارت ابراز وجود ندارند و می خواهند اعتراف به عشق ، تنهایی، ناامیدی و سردرگمی را از زبان داستان در داستان هایی که در متن می بینیم، بیان کنند .

آدم بزرگها خانه ی بازی می سازند و مثل کودکان بی دغدغه، بر سر اسباب بازی با هم گلاویز می شوند . روستاییان زبل، برای اینکه در  صدر اخبار باشند، حاشیه و دروغ جعل می کنند تا توریستها را به محل زندگی شان بکشانند.

کلیت کتاب، اتفاقات روزمره ی زندگی آدمها و رفتارهای عادی و روتین آنها را نشان می دهد. گرچه خط روایی  ندارد و  در آن از قصه گویی خبری نیست.  حال و احوال  آدمها را مثل برشی از دفتر خاطرات شان می خوانی و درگیر نگاه شان به خوب و بد رفتار و کردار و برداشت آنها از پدیده های انسانی می شوی .


طرز تهیه ی تنهایی در آشپزخانه ی عشق

یکتا کوپان

نشر قطره


-دو داستان از این مجموعه به شدت مرا تحت تاثیر قرار داد. تکانم داد. انگار دقیقا برای من نوشته شده اند. یکی  برخورد دوستان یک نویسنده با آخرین اثرش که تلویحا داستان زندگی همان دوستان را نوشته . دیگری ، وحشت و هراس نویسنده ای که هنگام نوشتن ، دچار زلزله می شود و زیر آوار مدام به این فکر می کند که رمان در حال نگارشش ، به چه سرنوشتی دچار می شود.

-آقای یکتا کوپان ، نویسنده ای اهل ترکیه است . ( خانم نیست )





نظرات 2 + ارسال نظر
اعظم جمعه 4 خرداد 1397 ساعت 00:47

کلا فراموش کردم، اصلامتوجه نشدم،شرمنده
از معایب زیاد کتاب خوندن همینه
فراموشی

اختیار دارین
درک می کنم. کاملا طبیعیه

اعظم سه‌شنبه 1 خرداد 1397 ساعت 02:21

سلام
من دوسال پیش خوندمش.خیلی محو یادمه!
کدوم داستاناش شما رو تکون داد؟

سلام.
گفتم در موردش که.
داستان ( جادوگر درخت سیب)
داستان( نقطه ی خروج)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.