آخرین کار بلقیس سلیمانی تلاش دارد که جام بهترین رمان او را از ( مارون ) گرفته و مال خود کند. کتابهای اخیر سلیمانی آثار تابناکی در ادبیات زنان معاصر ایران به شمار می رود . ساختار قصه به گونه ای است که در عین سادگی روایت و زاویه ی دید، قوت اکت داستانی ، افول نمی کند و خواننده را خط به خط، تشنه ی ادامه ی داستان نگاه می دارد . تمام متن داستان پر از حرکت و جنبش است .
زنانه ی ( آن مادران، این دختران) ، بی پرواتر و جسورانه تر از مارون ، لایه های درونی شخصیت ها( بالاخص شخصیت های زن) را پس زده و آنها را مقابل دید خواننده عریان و نمایان می کند. سلیمانی ابایی از بیان ویژگی های تنانه ی زنان در متغیر سن و سال ندارد و مختصات بدنی آنها را از جوانی تا میان سالی ، با ذکر عشق بازی های پنهان در اتوبوس ، بوی ناخوشایند ترشح ، یائسگی ، درد و رنج دفع خونین ناشی از یبوست ، میل و کشش به مردان در دوره های مختلف و سرکشی های نابالغ دخترانه و بازی دادن های پخته ی زنانه ، جلوی چشم خواننده می گذارد .
گوران محیط جغرافیایی مورد علاقه ی سلیمانی است که گرچه به آن تعلق دارد و به آن عشق می ورزد و این عُلقه و وابستگی در تک تک جملات آدمهایی که از آن دیار مهاجرت کرده اند ،به شکل آرزوی برگشتن حتی در شکل میت و جسد و خوابیدن ابدی در قبرستان گوران، عینیت یافته ، اما از گفتن کمی و کاستی های اخلاقی و فرهنگی آن دیار نیز سر باز نمی زند و با سختگیری و نفرت ، رسم و رسوم آزاردهنده و خرافه پرستی ها را مورد نکوهش قرار می دهد .
آداب و قواعد زندگی مردم گوران، فقط مختص ناحیه ی گوران نیست. بلکه رفتاری جهان شمول است که در داستانهای سلیمانی ، منحصر به این محدوده ی جغرافیایی شده . در تمام نقاط دورافتاده با مدرنیزه ی ایران ، بیوه ها مورد ظن و بدگمانی اند، به آنها توهین می شود و طعمه ی چربی برای مردان زن و بچه دار و پیرمرد و حتی جوانان مجرد هستند. بدگویی و سرفروبردن در سوراخهای زندگی دیگران، خاص ایران و ایرانی نیست. سلیمانی اما، با تقابل رفتار شمالی ها و گورانی ها در زندگی ثریای گورانی و اکبر رحیم آبادی ، این رفتارهای ناپسند را خاص گوران می بیند تا بتواند به قوت و قدرت، آن را سرزنش کرده و بکوبد .
درخشنده ترین ویژگی (آن مادران، این دختران) ، پرداختن به دغدغه های بدن زنانه است . ثریا پایان نامه ی فلسفه اش را به بدن اختصاص داده و جای جای داستان بدن دوستی و بدن آزاری را تحلیل می کند. خراشیدن و کوبیدن صورت در عزاداری ها، تتوروی پوست ، گرسنگی دادن به شکم و ... از مصادیق بدن آزاری است . ثریا به ارزش بدن واقف است و در میان سالی با خود مرور می کند که بدنش را سخت آزار داده . اکنون بعد از جراحی و ترس و نگرانی درمان سرطانی که ناگهان آمده، میل دارد بدنش را دوست بدارد . به مردهایی که روزگاری پس شان زده فکر می کند. آرایشگاه می رود، رژ می زند. موهایش را رنگ می کند و از فکر سَر و سِر داشتن با مردان پیرامونش ، سرخ می شود .
مقابله ی ثریا با نسل جوان سرکش ِ آنارشیستی که مرز شکن و بی حیا و دریده و گستاخ اند تا آنجا پیش می رود که آنا ، دختر ثریا ، مثل سیلی محکم و ناگهانی ، خواننده و داستان را با تعلیق شدید و تکان دهنده ای به پایان می رساند .
آن مادران، این دختران، حکایت مادرانی است که در میان سالی، ناگهان می بینند نسخه ی جدیدی از مادران خود هستند و مطمئن اند که دختران مدرن شان نیز، روزی تبدیل به نسخه ی دوم آنها خواهند شد .
آن مادران، این دختران
بلقیس سلیمانی
انتشارات ققنوس
-علاقه و اشتیاقم به کارهای بلقیس سلیمانی ، انکار نشدنی است . چهار رمان آخرش، به معنای واقعی کلمه، شاهکار هستند. جمله به جمله ذوب می شوی در داستان و دوست داری که مثل یک پروژه ی درسی با آن رفتار کنی و خوب نوشتن را از او بیاموزی .
-ممنونم خانم نویسنده ی عزیز