می گفت ( فلانی با چه جراتی پسرش رو تنهایی فرستاده با ماشین توی جاده؟ اونم مشهد؟ )
-بابا...دارن میرن ماه عسل! با پدر و مادرش بره؟
-بله! نباید بچه رو تنها فرستاد توی جاده. خطرناکه.
-عزیزم ماه عسله. بچه الان همسر داره. مرد خانواده شده.
-هرچی! نباید تنها می فرستاد. باید خودشم پشت سرشون می رفت که مراقبشون باشه.
-یعنی تو می خوای ماه عسلِ بچه ت باهاش بری؟
-بله. معلومه که میرم. فکر کردی میذارم تنها بره توی جاده؟ اگه تصادف کنه چی؟ اگه...
*
نامبرده فعلا در حال مجادله برای نگه داشتن فرزندخویش ، چسبیده به نفس خودش است.