پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

برشی از یک کتاب


یک هدیه ی پر مهر دیگه از مریم گلی عزیز


صبحانه ی دونفره / پشت کوچه های تردید / پرتقال خونی



کتــــــــــــــــــــــــــــاب هام :


1- صبحانه ی دونفره ( مجموعه شعر )

نشر مایا


سفارش مستقیم از نشر مایا

66410814


2- پشت کوچه های تردید

انتشارات شادان


سفارش مستقیم از نشر شادان

88241020

3- پرتقال خونی

نشر آموت

نامزد نهمین دوره ی  جایزه ی ادبی جلال آل احمد / 1395


سفارش مستقیم از نشر آموت

66496923

66499105

09360355401



پروانه سراوانی


تلگرام


علاوه بر سفارش مستقیم از ناشر ، از طریق پخش ققنوس نیز می توانید برای تهیه ی کتاب ها اقدام نمایید.




نمایشگاه کتاب 2 - 95

دیروز غرفه ی شادان

-لبخندهای دوست داشتنی و چهره های مهربان

-خانم های مشتاقی که از هر طیف سنی با مهربانی با تو حرف می زدند

-چای و شکلات و صندلی خستگی و کلی حرف های خوب

-نمایشگاه های بعدی در قم و دبی و ...

-رضایت ناشر از بازخورد و فروش کتابم

-دیدن خانم ها فرخی و منجزی، نویسنده  رمان و دریافت نظرات دلگرم کننده شان

-شیطنت پسرک برای عکس گرفتن های پشت سرهم از خرید های مردم، وقتی کتاب مامانش هم توی لیست شان بود



خدا رو هزار مرتبه شکر





اینم نشونی....

نمایشگاه بین المللی کتاب تهران از 15  لغایت  25   اردیبهشت ، شهر آفتاب 


نشر آموت : سالن ملل ، غرفه 1 روبروی غرفه ی نشر افق        ( پرتقال خونی )


انتشارات شادان سالن  2 راهرو 4 غرفه  688          ( پشت کوچه های تردید )



منتظر شما هستم



   





صبحانه ی دونفره / پشت کوچه های تردید / پرتقال خونی


کتاب هام :


1- صبحانه ی دونفره ( مجموعه شعر )

نشر مایا


سفارش مستقم از نشر مایا

66410814




2- پشت کوچه های تردید

انتشارات شادان


سفارش مستقیم از نشر شادان

88241020


3- پرتقال خونی

نشر آموت


سفارش مستقیم از نشر آموت

66496923

66499105

09360355401



پروانه سراوانی


علاوه بر سفارش مستقیم از ناشر ، از طریق پخش ققنوس نیز می توانید برای تهیه ی کتاب ها اقدام نمایید.



ابرها

ابرها آنقدر نزدیک به زمین بازیگوشی می کردند که جز نگاه کردن و غرق لذت بهشتی شدن، کاری ازت بر نمی آمد.

بغض کرده بودم و نم اشک نمی گذاشت با تمام وجودم ابرهای پنبه ای رو نگاه کنم. گفتم:

-تا کی باید چشم بدوونیم که می آییم توی این هوا نفس می کشیم و دیگه از آلودگی و سرب و دوده نمی ترسیم؟ تا کی؟

گفت:

-انشالله میشه. ناامید نباش. میشه.

فکر کردم چرا تا وقتی که توی این هوا نفس می کشیدم و همین ابرها را اینقدر نزدیک به زمین می دیدم؛ متوجه شان نبودم . نمی دیدم شان. چرا دلم را نمی برد؟ چرا درس و مشق و دانشگاه برایم اینقدر مهم بود که فکر می کردم فقط با رفتن و دور شدن می توانم از عهده اش بربیایم. چرا وقتی مدام از آلودگی و کم بودن اکسیژن حرف می زنم بقیه با پوزخند نگاهم می کنند . قدر این همه بهشت را نمی دانند؟

مگر من می دانستم؟

خیلی دلم می خواهد یه خانه ی معمولی با یک حیاط - که خودم سحر انگیزش خواهم کرد - توی این فضا داشته باشم. دور از هیاهوی شهر. دور از صدای آهن های چرخ دار. دور از نگرانی های سربی.توی یک روستای تمیز و شمالی...





و بالاخره

مگه میشه این کتابها رو به این همه زیبایی آلوده نکرد؟

نمیشه خب !



مهربانی های یک دوست نازنین کتابخوان

قرار نیست همه ی آدمها را از نزدیک ببینی تا محبت شان به جانت بنشیند و  دنیا را جای بهتری برای زندگی کند.

آدمهایی که نه دیده ای شان و نه صدایشان را شنیده ای، محبت شان طوری قابل لمس و دلنشین می شود که نمی توانی حس خوبت را تماما بیان کنی.

یکی دختر دریا از انزلی و  یکی مثل نسرین گل  و لعیای مهربان از مشهد، یا تارای اهواز که مدتهاست  بی خبر و دلتنگم گذاشته. شیوای نازنین و ...

و دوستانی که فقط به اسم می شناسم شان. به شهر می شناسم شان. نه..درست تر اینکه به مهر و به لطف می شناسم شان.دوستان قبلا سایت و حالا تلگرامی..

(حتما اسمهایی را از قلم انداخته ام. همینجا عذر خواهم از فراموشی و حافظه ی کم کارم...)

عطیه ی عزیز نیز یکی از دوستانی است که مهرش به من هدیه شده.

خوشبختم از داشتن چنین دوستان ماهی.

معرفی کتابها را  در وبلاگ عطیه ی عزیز اینجا   و اینجا  ببینید.







مصاحبه


اگر مایل یودید ، مصاحبه با نشر شادان را  از اینجا بخوانید.


مصاجبه




متن مصاحبه را در ادامه ی مطلب بخوانید

  ادامه مطلب ...