پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

این هیولا تو را دوست دارد

روجا زن جوانی ست که با دنیا سرجنگ دارد. تقریبا هیچ کس از نیش زبان تند و تیر و طعن گویش در امان نیست. کودکی اش با خاطراتی ناگوار و تلخ پیوند خورده که تمام زندگی اش را تحت الشعاع قرار داده. در حالیکه در مراسم ختم، سرقبرپدر تازه درگذشته اش نشسته، در ذهنش با او کل کل می کند و سنگ وا می کند. او را مسبب تمام تنهایی ها و رنج های کودکی تا الانش می داند و قصد بخشیدن و فراموش کردن ندارد. آدمهای اطراف پدرش را می چزاند و می خواهد انتقام بی توجهی های پدر را از همه ی دنیا بگیرد .

همراه شدنش با دخترک گمشده ای که حرف نمی زند و محتاج امنیت و پناه اوست، آن وجه لطیف و مادرانه ی روجا را نشان خواننده می دهد. روجا راحت دروغ می گوید.به گفته ی پدرش زندگی او اصلا با یک دروغ شروع شده. اما راست های فتنه انگیزی هم در چنته دارد.

اسم های شمالی، خلق و خوی مردمان شمالی ، مختصات و ویژگی های شهر شمالی(انزلی) و دگرگونی های آب و هوایی اقلیم شمال ایران، داستانی باورپذیر و مقبول فراهم نموده .

روابط داستان از طبیعت زنانگی و رئالیسم اجتماعی پیروی می کند . زن های قصه به اقتضای آفرینش شان، اغواگری، عاشقی، سر و گوش جنبیدن، خشم و ناباوری را در رفتارهاشان نشان می دهند و  داستان هایی از جذابیت عشق های قدیمی و بی روحی عشق های جدید، رقم می زند.

هیولایی که از حقارت و کینه و عقده های سرخورده در وجود انسان شکل گرفته، نیز می تواند آدمها را دوست بدارد و روحی ترس خورده و لطیف داشته باشد.


این هیولا تو را دوست دارد

لیلی مجیدی

نشرچشمه


-ونوشه را می توان وَنَوشه نیز خواند. شکل دیگری از بنفشه. این یکی از زیبایی های قصه بود. هرجا این اسم را دیدم، بر وزن بنفشه، خواندمش تا دلم پر از خیال بنفشه شود.

-ای وای که بی توجهی به روح یک کودک چطور زندگی اش را ویران می کند. ای کاش که حواسمان باشد. ای کاش که حواسم باشد.

-این هیولا را دوست داشتم.




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.