پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد



تم داستان (  دکتر نون ...)  از سویی عاشقانه ای ماتم زده است که در بستر خیانت سیاسی روایت می شود و از سویی دیگر سیاست زدگی محض است که  در عاشقانگی یک زوج از جوانی تا پیری  را در بر می گیرد .

دکتر نون قوم و خویش و هوادار مصدق بود . بعد از نخست وزیری ، معاون و مشاور مصدق می شود . سپس کودتا اتفاق می افتد و دکتر نون با تله ی  تجاوزِ شکنجه گران  به همسرش ، ناچار به مصاحبه ی اجباری در مورد مصدق در رادیو می شود. شوک زندگی دکتر نون از اینجا شروع می شود . او و ملکتاج دخترعمو -پسرعمو هستند. از کودکی به هم عشق ورزیده اند و بعد از کودتا ، سایه ی سنگین  خیانت دکتر نون به مصدق زندگی شان را تا تباهی پیش می برد .

دکتر نون ، مصدق را در تمام لحظات و مکان ها ،حتی توی اتاق خوابش می بیند و از سرزنش مصدق نسبت با آسودگی ها و سرخوشی ها و لذات  طبیعی زندگی  اش ، خلاصی ندارد . مصدق با طعنه و نیش و کنایه، مدام در حال یادآوری عمل شنیع اوست، گرچه ملکتاج، مدام او را از خیانت مبری کند و مادرش دست نوشته ی مصدق را برای راحتی خیالش بیاورد. دکتر نون تا پایان زندگی در حال مجازات کردن خود است . در را به روی دنیا می بندد و دیگر هیچ کسی را ملاقات نمی کند و تنها و تنها با ملکتاج سر می کند. دست به کارهای احمقانه و جنون زده  مثل از ریشه درآوردن تمام گلهای محبوب ملکتاج ، شاشیدن در سماور و پاشویه ، انداختن دندان مصنوعی در خورش قیمه، حمام نرفتن و  اصلاح نکردن صورت و ... می زند تا ملکتاج نیز رهایش کند اما ملکتاج تا دم مرگ کنارش می ماند .

واگویه های دکتر نون، به صورت نامرتب و مغشوش، از زبان راوی اول شخص و سوم شخص ، شوریده سری  و عدم تعادل روانی اش را به خوبی منتقل می کند . گاهی با خودش حرف می زند، گاهی با ملکتاج، گاهی با دکتر مصدق، گاها نیز آدمهای درون عکسها از قاب بیرون می آیند و شماتتش می کنند.

جدای از دیدگاه سیاسی کلی داستان با مصدق و دکتر فاطمی و خائنین و هوادران آن دوره، متاثر شدن روح انسانیِ یک آدم در بحبوحه ی تصمیمات دشوار ، حرف شنیدنی این قصه است . دکتر نون که با القای تجاوز به همسرش مجبور به مصاحبه شده ، بعد از آن از ملکتاج که عشق کودکی و تمام عمرش است، دوری و بیزرای می جوید  . زیرا بخاطر تعلق خاطر بیش از حد به همین عشق، ناچار به خیانت سیاسی شده . او سرخورده از قولی که برای همکاری به مصدق داد و  نتوانست پای آن بایستد ، زندگی را تا آخر عمر به خود و همسرش حرام کرد .

توجیه و تلطیفِ پشت کردن به مرام و مسلک  سیاسی بین سیاسیون ، از پیام های مکرری ست که در داستان می بینیم.


دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد

شهرام رحیمیان

انتشارات نیلوفر


-عاشقانه ی پر از اندوهی بود.

-دیالوگ بین  شخصیت ها به شدت زیبا و آرام و دلنشین است. انگار از دل تاریخ در آمده اند. عجله و شتابی برای حرف زدن نیست.آنطور که عجولانه و سریع در زبان امروزی حرف می زنیم .  دیالوگ ها، وزنه ی سنگین این قصه هستند.

-آخ که چه اندوه دلنشینی داشت پایان داستان.




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.