پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

یا حفیظ


می پرسم :  کجایی الان؟  می خندد  و جواب می دهد:  تخت شماره ی شونزده.

حرف می زنیم. می گوییم. می خندانمش. خنده اش را دوست دارم. همیشه دوست داشتم .

سرآخر می گویم:

تخت شماره ی شونزده... دلیر باش. دلت رو بزرگ بگیر. نترس. همیشه بخند.

 خنده ی پرصدایش را که می شنوم  خداحافظی می کنم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.