پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب
پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

پروانه ای روی شانه ی دلتنگی من 2

روزانه نویسی - شعر- ادبیات- معرفی کتاب

تریاک را آزاد می کنم !


سیرکی هم به تهران آمده که جدید نیست. هر چهارسال یکبار برنامه دارد. از کودک  دختر و پسر چهاریا شش ساله  تا زن و مرد دیپلمه و مدعی آزادی کشت خشخاش و فروش تریاک  ، آماده برای شکستن دماغ سازمان مللی ها، پدر و دختر ، پیامبر جدید با کتابش و ... همه در آن حضور دارند.

درست که خنده دارند. درست که به اوضاع قمر در عقرب و قضا قورتکی  مان ، صفا می دهند و طنازی می کنند و شادمان می کنند، اما ...

مهم ترین رخداد سیاسی اجتماعی کشور که مشارکت و درایت و بصیرت! و فراست می طلبد،  آیا یک قانون دو سه خطی نیم بند ندارد که سطح تحصیلات ، شغل، وجهه اجتماعی ، پیشینه سیاسی و مدیریتی  متقاضیان شنگول را در مراحل ابتدایی ثبت نام مشخص کند و مدون و از پیش تعیین شده باشد تا این سیرک چهارسال یکبار هی تکرار و تکرار نشود؟

می خواهی دوزار وام بگیری باید چند تا ضامن معتبر داشته باشی. می خواهی یک جایی مشغول به کاری نه چندان معتبر شوی، از همسایه ی بالایی و پایینی ات در مورد نماز جمعه رفتن و نرفتنت ، بازجویی می کنند. برای ثبت نام  مهمترین سِمت اجرایی کشور، هیچ چهارچوب و قانون و معیاری نیست؟



جنبه ی مثبت قضیه را هم می شود دید. بالا دستی ها  آنقدر ما ملت را دوست دارند که می گویند شاد و خرم و خندان بششویم، چند صباحی!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.